اسراییل شناسیِ آنکارا به روایت تحلیلگر ترکیه ای
تحلیلگر مشهور ترکیه بر این باور است که طرح ادعاهای عجیب اردوغان – باغچلی درباره اهداف رژیم صهیونیستی، موجی از ابهام و سردرگمی در فضای سیاسی ترکیه به وجود آورده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، شدت حملات موشکی دقیق و مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی، تعجب بسیاری از تحلیلگران سیاسی و دفاعی ترکیه را برانگیخته است.
در نتیجه بسیاری از آنها در روزنامهها و شبکههای تلویزیونی، درباره تحولات اخیر اظهار نظر میکنند. حتی بسیاری از تحلیلگران محافظه کار نزدیک به حزب حاکم، که به دلیل برخی دیدگاههای سیاسی – جناحی تنگ نظرانه، حاضر نبودند به قدرت دفاعی ایران اذعان کنند، حالا به شکل آشکار درباره این موضوع صحبت میکنند که اولاً اقتدار موشکی ایران قابل بیاعتنایی و غفلت نیست؛ دوم این که ترکیه برخلاف ایران، نه تنها صاحب ظرفیت دفاعی قابل توجهی در برابر حملات احتمالی نیست؛ بلکه از حیث سیاسی نیز، ادارک روشنی درباره این حملات ندارد.
برخی از منتقدین اردوغان، پا را فراتر نهاده و در برابر دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، پرسشهایی مطرح میکنند که مبانی فکری رهبران این حزب درباره رژیم صهیونیستی را به چالش میکشد.
یکی از این تحلیلگران، فهمی کورو است. روزنامه نگار پیشکسوتی که مدتها در آمریکا و اروپا، قبل از تاسیس حزب عدالت و توسعه، با عبدالله گل، علی باباجان و بسیاری دیگر از موسسین حزب حاکم ترکیه رابطه دوستانه داشته و برادرش ناجی کورو نیز از دیپلماتهای ارشد تیم اردوغان بوده است.
اما حالا فهمی و برادرش ناجی، هر دو در صف منتقدین اردوغان هستند و فهمی کورو در تازهترین تحلیل خود درباره وقایع اخیر، پرسشهای مهمی درباره انگیزههای رژیم صهیونیستی طرح کرده که توجه روزنامههای ترکیه را به سوی خود جلب کرده است.
هر جنگی هدفی دارد، هدف اسراییل چیست؟
مهمترین سوال فهمی کورو از کارشناسان سیاسی و افکار عمومی ترکیه این است: «بر اساس یک قاعده قدیمی، هیچ نبردی بدون هدف و انگیزه نیست. بیایید از نتانیاهو و افراد او سوال کنیم: هدف شما از حمله به ایران چیست؟»
کورو در پاسخ به این پرسش میگوید: «اسرائیل ادعا میکند که به ایران حمله کرده تا این کشور را از دستیابی به بمب اتم بازدارد. اما بیایید ببینیم در واقعیت نیز چنین است؟ معتبرترین چهرهها در ایران میگویند که کار در این زمینه با هدف دستیابی به سلاحهای هستهای نیست و برنامه آنها کاملاً صلحآمیز است. آیت الله علی خامنهای هم نه یک بار، بلکه دست کم دو بار در سالهای 2001 و 2012 فتوا صادر کرده و آشکارا اعلام کرده که داشتن سلاحهای هستهای، خلاف موازین دین اسلام است. این را نیز به خاطر بیاوریم: ایران در سال 2015 و در دوران باراک اوباما توافقی را امضا کرد که منجر به گشودن کل زیرساختهای هستهای ایران به روی بازرسان بینالمللی شد تا به نگرانیهای شدید در این زمینه و تحریمهای اعمال شده توسط واشنگتن علیه آن پایان دهد. در آن توافق، ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه دسترسی و نظارت تأسیسات خود برای تولید، ذخیرهسازی و مونتاژ سانتریفیوژها را داد و متعهد شد که ظرفیت تولید اورانیوم غنیشده خود را به یک چهارم کاهش دهد. ایران کاملاً به این توافق پایبند بود. ولی دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، در سال 2018 به طور یکجانبه این توافق را لغو کرد. مشخص است که ایران از ماه آوریل بدون هیچ تردیدی در مذاکره با آمریکا با هدف تمدید توافق قدیمی شرکت کرده، ولی حالا با حملات اسراییل روبرو شده است. این حملات نه تنها منجر به درگیری دوجانبه شد که منجر به مرگ بسیاری از غیرنظامیان شد، بلکه به مذاکرات هم پایان داد. به همین دلیل، تلاش برای تولید بمب اتمی به عنوان توجیهی برای حملات، یک بهانه است و گذارهای منطقی نیست. آن هم در شرایطی که خود اسراییل بیش از 100 سلاح هستهای در اختیار دارد!»
هدف اصلی نتانیاهو زیر کاسه است!
فهمی کورو در ادامه تحلیل سیاسی خود به این نکته اشاره کرده که هدف پنهانی و اصلی نتانیاهو چیز دیگری است و مساله بمب هستهای فقط یک بهانه دروغین است.
او مینویسد: «با توجه به مشکلاتی که نتانیاهو در داخل با آن مواجه است، به نظر میرسد که حمله به ایران، هدف سیاسی دارد. او تلاش میکند تا با طرح بهانههای واهی، ذهن مردم اسراییل را از واقعیتهای داخلی تحریف کند. در نتیجه بسیار طبیعیست که هم از بمب هستهای حرف بزند، هم به دنبال حمایت از پسر شاه مخلوع ایران باشد».
کورو درباره وضعیت فعلی نتانیاهو میگوید: «او در سیاست داخلی خود با مشکلات جدی روبرو است. دعاوی متعددی که علیه نتانیاهو مطرح شده به مرحله تصمیمگیری و صدور حکم دادگاه نزدیک میشوند. نتانیاهو نتوانست اسرا را نجات دهد و از از نظر سیاسی شرمنده شده است. به همین خاطر دچار جنونی شده که جان حدود 60 هزار فلسطینی را در غزه گرفت و حالا هم در جستجوی فرصتی برای تحریف اذهان مردم، پرونده جنگ با ایران را پیش کشیده است. به زعم خودش، حمله به ایران تا حدودی عرصه جدیدی از مانور را برای نتانیاهو در سیاست داخلی باز میکند؛ این به او اجازه میدهد تا موقعیت خود را برای مدتی طولانیتر حفظ کند».
سردرگمی اردوغان و باغچلی درباره اسراییل
خانم الیف چاکیر یکی دیگر از تحلیلگران مشهور ترکیه است که درباره وقایع اخیر قلم میزند.
او در تازه ترین تحلیل خود، نگرش سیاسی مقامات عالیرتبه دولت اردوغان و ائتلاف جمهور درباره اسراییل را به چالش کشیده است.
چاکر میگوید: «در همان ساعات اولیه حمله اسرائیل به ایران، زمانی که هنوز کاملاً مشخص نبود چه اتفاقی در حال رخ دادن است، دولت باغچلی شریک اردوغان در ائتلاف جمهور و رهبر حزب حرکت ملی گرا، ادعا کرد که ایران بهانه است و هدف نهایی اسراییل، حمله به ترکیه خواهد بود! باغچلی بر این باور است که اسراییل قطعاً باید با زور متوقف شود. زیرا هیچ گزینه دیگری باقی نمانده است.»
چاکر در ادامه مینویسد: «اردوغان نیز ظاهراً با باغچلی موافق بود، اما به جای بیان این موضوع، از این عبارت محافظه کارانه استفاده کرد: اسراییل اهداف بسیار موذیانهای دارد. این در حالی است که اردوغان قبلاً و در بیانیهای که در اول اکتبر منتشر کرد، گفته بود: من به صراحت میگویم، پس از فلسطین و لبنان، جایی که دولت اسراییل به آن چشم خواهد دوخت، آناتولی و سرزمین مادری ما خواهد بود. اردوغان دو ماه قبل از آن و در 24 ژوئیه 2024گفته بود: همانطور که وارد قره باغ شدیم، همانطور که وارد لیبی شدیم، وارد اسراییل نیز خواهیم شد! آری اردوغان چنین دیدگاهی داشت! ولی همه ما دیدیم که هدف بعدی ایران بود. یعنی در زمانی که اردوغان چنین ادعاهایی طرح میکرد، اسراییل در حال آمادهسازی نهایی خود برای حمله به ایران بود».
اوجالان هم وارد صحنه شد
چاکر در ادامه به این اشاره کرده که عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ.ک.ک نیز ظاهراً به درخواست دولت اردوغان درباره همین موضوع اظهار نظر کرده است: «اوجالان به پروین بولدان و اوزگور ارول که در 21 آوریل 2025 به دیدارش رفته بودند، چنین گفته بود: آمریکا میخواهد اسراییل را به قدرت هژمونیک در خاورمیانه تبدیل کند. سه مرحله از یک استراتژی پنج مرحلهای تمام شده و فقط مراحل ایران و ترکیه باقی مانده است. البته او در ادامه، این موضوع را به کردها و خودش هم ربط داد. به گفته اوجالان، اسرائیل میخواهد کردها را به سمت خود بکشاند و برای این کار باید قبل از هر چیز، اوجالان را از بین ببرد. تنها دغدغه اسرائیل حذف اوجالان است! این ادعا در حالی مطرح شده که همه ما میدانیم، شبه نظامیان قسد یا نیروهای دموکراتیک سوریه از قبل تحت نفوذ اسراییل بودند! حالا به گفته اوجالان، اسراییل به ایران حمله کرده و ترکیه هم در مرحله بعدی است! اما با یک تفاوت، هدف واقعی در ترکیه حذف خود اوجالان است! واقعاً این سخنان بیمعنی را باید به عنوان گمانهزنیهای بیپایه قلمداد کنیم. شک دارم که خود اوجالان هم این حرفها را باور کند!».
چاکر در ادامه نوشته است: «مهم نیست اوجالان چه میگوید. ولی اردوغان بالاترین مقام این کشور است و نباید چنین ادعاهایی مطرح کند. حتی با فرض صحت این ادعا، یک رهبر سیاسی، نباید چنین حرفی بزند و ناامنی و ترس را القا کند. اردوغان به جای این که به مردم آرامش دهد و به آنها بگوید ترکیه کشوری امن است، با طرح این ادعا، به ناامنی دامن میزند. حزبی که 23 سال است بر این کشور حکومت میکند، باید کاری کند که ترکیه تا این اندازه شکننده باشد؟ اصلاً بگذارید سوال مهمتری طرح کنم: اگر ادعای اردوغان که در اول اکتبر 2024 طرح شده صحت دارد، دولت او برای مقابله با تهدیدات و حملات احتمالی اسراییل، دست به چه اقداماتی زده است؟ ما که میدانیم محموله موشکی اس 400 روسی هنوز هم در داخل جعبه و در انبار است! در این صورت، اردوغان امنیت هوایی ترکیه را چگونه تضمین خواهد کرد؟!»
چاکر در پایان با ادبیاتی سرزنش گرانه مینویسد: «اگر به ادعای اردوغان، ترکیه در کانون حملات اسراییل است و با مشکل بقا روبرو خواهد شد، پس چرا اولاً برای استراتژی دفاع هوایی کاری انجام نشده است؟ دوم این که یک دولت در معرض تهدید بقا، بهتر نیست به جای زندانی کردن شهردار استانبول و دیگر مقامات حزب جمهوری خلق، به دنبال وحدت و انسجام داخلی باشد؟ دولت باید از ایجاد سردرگمی و ارائه چنین تصویر مبهمی به جهان خودداری کند؛ مخصوصاً وقتی که ما چنین جنگی را درست بیخ گوشمان در خاورمیانه تجربه میکنیم!»
انتهای پیام/